تازه چه خبر از نازی اباد شرقی
ا!
محله ای در مسیر طرح نوسازی شهری قرار گرفته بود و دیواری ان را به دو قسمت المان غربی وشرقی !
در تحقیقات من مساله اصلی تعیین تکلیف شدن خانه های در مسیر طرح تفصیل شهری بود .سال 90 واکنون 95 است .مجتمع های مسکونی هفت طبقه ،عریض شدن کوچه ها ،نمای سنگبری زیبای برخی ساختمانها .اما جایگاه معاونت اجتماعی وفرهنگی شهرداری برای اشتراک گذاری سرمایه های اجتماعی محله ،داستان متفاوت دارد .
اکنون مدیر محله عوض شده است و من در حالی که یاد گپ ها و گاهی هراس هایم می افتم و این که بینش من در طی این پنج سال چه تغییری کرده است .
کلید ما در ان سالها سرمایه اجتماعی بود اما یاد حرف فرهند که بر میز معاونت اجتماعی تکیه داده و به من می گفت سرمایاجتماعی و اعتماد کشک است و بیخودی!
و من مبهوت شده بودم از این که اشتباهی بودن ها ،چه اشتباهاتی را می تواند به دنبال داشته باشد.
اما این که دوستان شهریاران جوانی ام در این محله بودند و افرادی که در جلسات هم اندیشی من بودند و سلام گرم انها برای من شادی افرین ! من با این مسیولیت اجتماعی چه میزان موفق بودم . قدرت و اقتدار کرسیهای خاص خود را می طلبد. کالبد تغییر می کند و متناسب ان مقتضیات !اما بیگانگی رخ داده برای فضایی که از قبل هم در بن بسی قرار گرفته بود با این اضافه شدن جمعیت ،چه طعمی به این محله خواهد داد.